قسمت آخر مدرسه شبانه روزی

                                   امیدوارم که حالتون خوب باشه بچه ها :D

  من یکم گشتم ولی دیدم که قسمت اخر سریال مدرسه شبانه روزی رو هیچ جایی کامل نذاشته

 بلی و تصمیم گرفتم خودم قسمت اخرش رو کامل بزارم ... 

 اگه اطلاع داشته باشین می دونین که اونایی که برای اوتوکس کار می کردن ی ویروسی رو

  اختراع کردن این ویروس در عرض 24 ساعت انسان رو می کشه ولی ی دارویی هست

 که اگه هر روز بخورنش اتفاقی براشون نمیوفته ولی این دارو درمان موقتی نیست براشون

به خاطر همین ی فردی به نام مکث ی دستگاهی رو اختراع می کنه که درمان قطعی این 

بیماری هستش ...

جک نویرت - روکه رو وادار می کنه که جاسوسشون بشه  - کارول به روکه شک می کنه

به خاطر همین ی شب که روکه و نویرت می خوان هم دیگه رو ببینن کارول نویرت رو دنبال

می کنه و بعد از اینکه حرفای روکه و نویرت تموم شد میره توی اتاق اما هنوز نمی فهمه

که نویرت با کی حرف میزنه _ روکه وقتی کارول رو می بینه هول میشه و اونو از پنجره

می اندازه پایین اما کارول زنده می مونه _ روکه که فکر می کرده اون مرده می برش

به جنگل _ فرداش کارول در حالی که داشته می مرده به مارکوس زنگ میزنه و مارکوس

میره دنبالش اما وقتی بهش میرسه دیگه خیلی دیر شده بوده و کارول توی بغل مارکوس

می میره :(

ایوان بالاخره می فهمه که ماریا مامانش _ اما جک نویرت ی مدارکی رو نشون ایوان 

میده که ثابت می کنه ماریا دیوونه ست و از وقتی 13 سالش بوده فک می کرده

که ی پسر داره ایوان حرف نویرت رو باور می کنه _ ی روز که جشن بوده تو مدرسه 

از طرف تیمارستان میان و ماریارو با خودشون می برن _ با ازمایش دی ان ای 

ثابت میشه که ایوان پسره ماریا و ماریا رو از توی تیمارستان میارن بیرون :)

یکی از کسایی که توی اوتوکس کار می کنه ی پیرزن هستش :)

این خانم ی نوه داره به اسم امایا اون میاد تا نقش کسی که مثلا 

عاشق مارکوس هستش ! اما مارکوس می فهمه ...

مارکوس می فهمه که مادر و پدرش زنده هستن ...

و هکتور داییش ...

لوسیا جوری صحنه سازی می کنه که همه فکر می کنن هکتور مرده 

و اونو می بره تو یکی از اون دالون ها قایم می کنه بعد از مدتی هکتور موفق میشه بیاد بیرون

تعداد بچه هایی که این ویروس رو گرفتن هر روز زیاد تر میشده و دارو اونا هم داشته تموم

میشده ... ارتش میاد و مثلا مدرسه رو قرنتینه می کنه اما این یک قرنتینه واقعی نبوده

چون که رییس ارتش یکی از نازیا بوده و می خواسته که همه بمیرن 

هوگو هم از کسایی که توی اوتوکس کار می کنه ...

دارو ها تو یکی از اون دالون ها مخفی شده هوگو به همراه یکی از کسایی

که جاسوس هستش اونا رو پیدا می کنن و همه رو می شکنن :(

بچه هایی هم که ویروس داشتن وقتی می بینن دارو گیرشون نمیاد و امکان داره بمیرن

از توی اتاقی که نگهشون داشته بودن میان بیرون و این طوری کل مدرسه به این 

ویروس مبتلا میشه ...

ایوان وقتی این دارو رو می خورده روش ی سری اثرات مضر میذاشته و باعث

میشده که حافظش رو  از دست بده به خاطر همین با جولیا بهم میزنه 

یکی از همون جاسوسا روکه رو می کشه ...

و به درخت اویزونش میکنه جوری که همه فک می کنن خودکشی کرده 

جولیا وقتی می فهمه چرا ایوان باهاش بهم زده میره و هر جوری شده باهاش اشتی می کنه 

فرمین و ماریا با هم عروسی می کنن :)

هوگو از مدرسه فرار می کنه و میره بیرون پیش ارتش :(

ایوان و بقیه میرن تو اون دالون ها و مکث رو پیدا می کنن و می برنش تا دستگاه رو بسازه

تا همه خوب بشن ...

اما اون جاسوس به ارتش خبر میده و اونا میان و شبونه مکث رو از مدرسه خارج می کنن

اما فرمین و ربکا میرن و میارنش دوباره و اون دستگاه رو می سازه 

 و همه خوب میشن ... 

فرمین چون می دونسته جاسوس اونجا هست ی نقشه الکی می کشه 

ولی نقشه اصلی رو به همه میگه 

و همه از مدرسه خارج میشن 

هوگو تو اتیش می سوزه ...

و البته یادم رفت بگم که امایا مکث رو می کشه ...

اسم کسایی که اخرش مردن رو هم ی بار می گم :

السا 

فرمین 

املیا 

امایا 

هوگو 

روکه 

کارول

:D

این سریال تقریبا 120 قسمت البته برای شماهایی که تو کانالای جم تماشا موکنید 

شاید بعضی چیزا رو جا انداخته باشم ...
ازم بپرسید تا بهتون بگم